۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه

چه کسانی درخشش خورشید در آسمان را کتمان میکنند

دانشمند مشهور ایتالیایی که زمانی به عنوان یک فرد مرتد شناخته می‌شد،اکنون در حال تبدیل شدن به یک قهرمان است.
واتیکان در حال اعاده حیثیت گالیلئو گالیله دانشمند مشهور ایتالیایی است، که زمانی از سوی کلیسای رم به دلیل بیان این مطلب که زمین به دور خورشید می‌گردد، به عنوان یک فرد کافر شناخته شد، زیرا در آن زمان کلیسا معتقد بود که زمین مرکز جهان است و عنوان کرد که این فرضیه گالیله برای مذهب بسیار خطرناک است. جالب است که تاریخ همواره تکرار میشود ولی انچه باقی میماند حق و حقیقت است که در دراز مدت غیر قابل انکار است . فقط کافی است در اطراف خود نظری دقیق بیندازیم کم نیستند کسانی که در روز روشن وجود خورشید را کتمان میکنند و با بافتن اسمان و ریسمان سعی میکنند حقایقی را که روشنی آن بر هر انسان عاقل واضح است غیر واقعی نشان دهند ، ولی چگو نه است که واتیکان بعد از 400 سال بالاخره حقیقتی اینچنین را قبول میکند . به نظر این حقیر کتمان حقیقت ناشی از دو چسز بیشتر نیست جهل و منافع مادی گروهی از سر جهل نمیخواهند قبول کنند که نظری غیر از آنها هم میتواند درست باشد و با وجود تمام شواهد به راحتی پا روی حق میگزارند و لی در مورد گروه دوم موضوع کاملا برعکس است ، منافع مادی و موقعیتهای اجتماهی این افراد است که باعث میشود طلوع خورشید را در غرب جستجو کنند و درخشش ماه را در شب توهم بنامند ، برای این افراد سند و مدرک معنا ندارد هر گاه منافعشان توجیح کند یک شایعه را سند و سند شش دانگ را کاغذ باطله میخوانند . چند نفر را در اطراف خود میشناسید که این شرایط را داشته باشند.
x

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

۱- صدام حسین یادمان نره ۲- پرچم شیرو خورشید فعلا ممنوع

1ـ در اواسط ماه اكتبر سال 2002 ميلادي در انتخاباتي فرمايشي در كشور عراق صدام حسين با صد درصد آرا يعني يازده ميليون راي شهروندان عراقي براي مدت 7 سال آينده به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد. و صدام حسين در رسانه هاي عراقي و در مقابل مردم عراق با افتخار تمام اعلام كرد كه با راي صد در صدي مردم عراق او باز هم رئيس جمهور عراق شده است هر چند مردم دنيا به اين انتخابات خنديدند اما صدام آن خنده ها را نشنيد و يا شايد هم نخواست كه بشنود چرا كه پشتوانه عظيمی مانند نيروهاي میليشا (ارتش مردمی!) او را مغرور کرده بود بقیه اش رو خودتون میدونید ولی لازم به یاد اوری است

، صدام قبل از مرگ شاهد مرگ فرزندانش و نابود شدن هرآنچه طي نزدیک به پنجاه سال تندوخته خود بود. او به خوبی مشاهده کرد كه چگونه نيروهاي مليشا پشت او را خالي كردند. صدام دست آخر به دست مخالفین داخلی و کسانی که سالها به آنها ظلم کرده بود دار مجازات آويخته شد.


2ـ محمد سعيد الصحاف را که به خاطر دارید دروغهای او در طی حمله آمریکا به عراق تا مدتها محبوب ترین جوکهای جامعه جهانی بود ، نمی توان مصاحبه های مطبوعاتی پر سر و صدای او را در طول جنگ آمریکا با عراق فراموش کرد، او آمريکايی ها را ياغی و بزدل خواند و در حالی که نيرو های آمريکا در چند صد متری وسط بغداد، در نزديکی جايی بودند که او آنجا ايستاده بود، قول می داد که سربازان عراقی پوزه سربازان آمريکايی را به خاک ماليده اند،او تا آخرین لحظه ادعا میکرد که آمريکا درحال عقب نشينی است و عراق پيروز است!!!.



۱۳۸۸ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

من نبودم دستم بود

یکی از بزرگترین حالگیری هایی که میشه برای  اکثریت مردم ایران تصور کرد، شکست تیم ملی فوتبال ایرانِ، خصوصا اگر این شکست در استادیوم آزادی در تهران توسط یک کشور عربی رقم بخوره ، و از همه بد تر این که تقصیر داور هم نباشه !! 


گفتم تقصیر : نمیدونم شما هم دقت کردین یا نه که یکی از مشخصه های فرهنگی ما تقصیر دیگران انداختن ِ !! 


کارم هنوز  تموم نشده ... بسکه کار میریزن روی سرم ...


دیروز تصادف کردم ...آخه زمین لیز بود ! ، 


به پرواز م نرسیدم .. بس که ترافیک بود !! 

سرما خوردم  آخه آدمهای اطرافم رعایت نمیکنند !! 

بازی فوتبال رو باخاتیم چون مربیمون خوب نبود !!‌


اکثر ما فارسی زبونها در مکالمات روزانه خود این جملات رو میشنویم و از آنها  استفاده میکنیم . لغتهایی  مانند 

« آخه میدونی » ، 

«برای این که »  

«چون » و... مثل نقل  و نبات در مکالمات روزمره رسمی و غیر رسمی دیده میشود  . شاید به ما  یاد دادند که  اشتباهاتمان رو به گردن دیگران بندازیم ( به جمله خود من هم توجه کنید ، به ما یاد دادند !!‌من هم سعی کردم این مشکل رو به گردن دیگران بندازم اونهایی که معلوم نیست کجا و کی هستند .


مشکلات اقتصادی مملکت ، مشکلات فرهنگی ، اخلاقی .... همه و همه تقصیر «اینها » و « اونها » است و معلوم نیست به شکل مشخص ،ما « اینها» و « اونها» رو از کجا آوردیم. 

باز هم برگردیم به تیم ملی فوتبال . من هم در اینجا به رسم قدیم عمل کرده و ادعا میکنم باخت تیم ملی فوتبال تقصیر  مربیان و والدین آقایان احمدی نژاد ، علی دایی ، کفاشیان و مدیران عالی رتبه ورزش کشور در 20 سال گذشته است . 

چرا که اگر این آقایان درست تربیت شده بودند  (همانگونه که مثلا آقای بیکن باور  و آنگلا مرکل تربیت شده اند ) وضعیت فوتبال ما اینگونه نبود .

 اگر به آقای احمدی نژاد یاد داده بودند که  به کاری که به ایشون مربوط نیست دخالت نکند حالا علی دایی مربی نبود ، اگر به آقای علی دایی  در بچگی یاد داده بودند که  منافع جمیع مردم مهمتر از لجبازی و قٌد بازی های شخصی است ، امروز ما بازیکنان بهتری در داخل زمین داشتیم ،ِ اگر  مامان! آقای کفاشیان در بچگی به ایشان اعتماد به نفس تزریق کرده بود  ایشان  به این راحتی   برای انتخاب مربی تیم ملی تسلیم دستورات رسیده از بالا نمیشد ، اگر مادر و پدر همه سیاست مداران و مدیران امروز در داخل و خارج از ایران   به فرزندان خود یاد داده بودند  که باید  به جای «پارس» بودن به «پارسا»  بودن خود افتخار کنند   وضعیت امروز ما بهتر از این  بود .  

ای کاش مطمئن بودیم که نسل بعد از ما به جای خواندن این اراجیف  وقت خود را صرف مسائل مفید تری میکند .  

۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

نوروز در استرالیا به سبک ایرانی !

پرده اول: 

زمان : دو ماه مانده به نوروز  

مکان : منزل یک هموطن 

صحنه :این هفته میهما نی منزل  خانم گرشاسپاکژند  ! بر قرار است همه گردا گرد سالن نشسته  ، در مورد مسائل مختلف  روز تبادل  نظر میکنند  ، موضوع داغ  این محفل : تخریب فرهنگ ایران باستان و نوروز توسط این .... ( دو سه تا فوش آبدار )  ها  است !! 

آقای پژنگ ( یکی از میهمانان )  پس از یک سخنرانی طولانی  درمورد  اهمیت نوروز  فرمودند که بسیار اندوهناک میشوم وقتی میبینم  که خواستگاههای مردم در رابطه با این جشن کبیر باستانی نادیده گرفته میشود و این فرهنگ سترگ اندک اندک زیر پا ، لگدمال میشود !! 


خانم گرشاسپاکژند ( صاحب خانه )  ادامه میدهد که «  مهم نیست که مخالفین این جشن بزرگ ملی  چه راهکارهایی را به کار میبرند تا آن را نابود کنند ،بلکه آنچه مهم است ‌ کوشش  پایداری است  که نیاکان ما در  جهت نگاهداشت این فرهنگ سترگ به کار بسته اند  و  من بسیار شادمانم که چنین  میشود !» 


آقای پرشا ژاونگ (یکی دیگر از میهمانان )  از گوشه دیگری با دو پا در حرف خانم گرشاسپاکژند پریده و گفتند «ای کاش میتوانستیم همگی دست به دست هم بدهیم و اهریمنانی را که کمر به نابودی این  مراسم دیرین بسته اند را از روی زمین پاک کنیم  ، نباید دست روی دست نهاد و کاری نکرد  باید چو » 

همه میهمانان  در  تایید سخنان آقای ژاونگ به ایشان  صد آفرین گفتند .

پرده دوم : 

زمان : دوشنبه آخرین هفته سال  ( یک روز مانده به چهارشنبه سوری ) 

مکان : مغازه ایرانی 

 

خریدار :آقا آجیل چهارشنبه سوری چنده؟  

فروشنده : قابل شما رو نداره، کیلویی 15 دلار  ، 

خریدار: ..پس از کمی تامل ، باشه حالا فردا میام فعلا دوتا  بسته سیگار بدین ، ماربوروی لایت باشه  لطفا .

فروشنده : بفرمایید ، میشه 18 دلار و 30 

 امیدوارم مراسم چهارشنبه سوری بهتون خوش بگذره .

خریدار : مرسی نه من متاسفانه اون شب کار میکنم  و حتی خونه هم نیستم 

فروشنده : حتما ،‌ بچه ها رو خانمتون میبرند برای مراسم ؟ 

خریدار : نه  بچه ها قراره با دوستاشون  برن سینما ، راستی یک نون لبنانی هم بدین ! 

پرده سوم : 

زمان  دو روز مانده به نوروز : 

مکان : منزل خانم گرشاسپاکژند 

صحنه :خانم گرشاسپاکژند با تلفن با یکی از دوستانشان صحبت میکنند : 

ـ راستی  عید امسال افتاده چند شنبه ؟ 

ـ جدی میگی چه بد شد ،من پنجشنبه و جمعه کارمیکنم ، چه بد شد  !! 

ـ آره اتفاقا گرشاسپاکژند هم اون شب شیفت کارشه و اون هم نیستش 

ـ چهارشنبه سوری !!؟ ! نه نمیدونستم راست میگی ها امشب بود  

ـ آره مرخصی  که دارم ولی  مرخصی هام رو گزاشتم برای  ایستر هالیدی ، میخایم  با گرشاسپاکژند بریم گلد کوست !! 


۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه

من از هرچه عربه متنفرم ! چرا ؟ نمیدانم !

چرا از اعراب متنفریم !


دوستی داشتم از اهالی کشور هلند او همیشه به شوخی میگفت که هر وقت یک آلمانی را میبیند دوچرخه پدر بزرگش را از او طلب میکند !


وقتی از او پرسیدم که داستان دوچرخه پدر بزرگت و ربط آن به آلمانها چیست؟ گفت که در جریان جنگ جهانی دوم آلمانها که سخت به مواد اولیه فلزی برای ساختن توپ و تانک محتاج بودند همه وسائل ساخته شده از آهن و فولاد را از مردم کشورهای تحت اشغال خود به زور جمع آوری میکردند . به شکلی که حتی از بیل و کلنگ و دوچرخه مردم این کشورها هم نگذشتند .


حمله اعراب به سرزمین پارسیان که تقریبا 1400 سال پیش اتفاق افتاد واقعه ای است که بسیاری از هموطنان داخل و خارج تمامی بدبختی ها و عقب ماندگی ایران را به آن نسبت میدهند . بسیاری بر این عقیده اند که دلیل فاصله صد ها فرسنگی چشم بادامی های ژاپنی و یا چشم آبی های غربی با ایرانی را باید در حمله این قوم سوسمار خور بادیه نشین !!جستجو کرد .


طی چند سال گذشته در پهنه اینترنت به مطالب بسیاری برمیخوریم که به احادیث و گفتارهای امامان شیعه و پیامبر اسلام و خلفای صدر اسلام در رابطه با ایرانیان اشاره دارند .مضمون این مطالب (که معمولا بدون منبع و یا با ذکر منابع جعلی آن دست به دست میچرخند ) به شکل خطرناکی به نفرت بین ایرانیان ،اعراب ، شیعه ، سنی مسلمان ،زرتشتی و مسیحی دامن میزنند .از طرفی ادبیاتی که از طرف این عده از هموطنانمان در رابطه با اعراب به کار برده میشود متاسفانه خود آتش افتاده بر خرمن تفرقه و نفرت بین این دو قوم همسایه را بر افروخته تر میکند .


حرف اول این هفته به من مجال آن را نخواهد دارد تا این مطلب را کاملا باز کنم . و شاید بتوان در این چند سطر به این نکته بسنده کرد که چطور نگاه مردم کشورهای اشغال شده توسط آلمان نازی در طی جنگ جهانی دوم به آلمانی های امروز را میتوان با نگاه ایرانیان معاصر به اعراب منطقه مقایسه کرد پارسی گویان هموطن ما چنان در مورد تجاوز به دختران و چپاول غنایم جنگی اعراب سخن میگویند که انگار این واقعه همین دیروز اتفاق افتاده است و یا یا شاهان هخامنشی وقتی کشور گشایی میکردند به مردم کشور مورد اشغال خود انعام هم میدادند ! .

شاید هرگز از یک فرانسوی و یا یک هلندی نشنویم که در مورد همسایه آلمانی خود که فقط 60 سال پیش جنگی خانمان سوز را با انواع جنایات تجاوزها و حق کشی ها ی بیشماری به اجداد آنها تحمیل کرده اند ناسزا بگوید .

فراموش نکنیم که در مورد جنایات آلمانها در اروپا هزاران عکس و سند انکار ناپذیر در موزه های دنیا موجود است و هنوز هزاران نفر از قربانیان این تجاوز زنده هستند ! ولی ما اعراب را به خاطر حمله 1400 سال پیش اجدادشان به سرزمین ما هنوز که هنوز است ناسزا میگوییم و بدون وجود اسناد و مدارک معتبر آنها را عامل فاصلی ایران و ژاپن امروز میدانیم ! بد تر از آن این که برای خنک شدن دلمان دست به تولید و تکثیر مطالبی میزنیم که نفرت از اعراب را در دل هموطنانمان شعله ور تر کند . چندی پیش یکی از دوستان عرب من در سیدنی با اشاره به این که این نفرت حاصل سالها تلاش انگلیسی ها بوده است از این که عموم مردم کشورهای عرب از حمله آمریکا به ایران استقبال میکنند اظهار تاسف میکرد!

ای کاش میتوانستیم درک کنیم که چه کسانی از نفرت بین دو قوم همسایه در نفت خیز ترین منطقه جهان سود خواهند برد .


هفته گذشته در یکی از رادیو های ایرانی نامه ای به مذمون «جواب یزدگرد سوم به عُمر خلیفه عباسی» خوانده شد . متن این نامه کاملا تحریک آمیز متناقض و مشکوک به نظرم آمد ( به عنوان مثال در این نامه یزدگرد سوم از ایرانیان به عنوان کسانی که به کردار نیک گفتار نیک و پندار نیک اعتقاد دارد اشاره میکند ولی در همین نامه یزدگرد سوم از جاده گفتار نیک فاصله ای چند صد متری میگیره و «عُمر» را بارها ناسزا میگوید !! )

در مورد سندیت این نامه تحقیق کردم همان گونه که حدث زده بودم هیچ مدرک مستندی در رابطه با این نامه وجود ندارد ! جالب آن که تقریبا همه این دوستان اشاره کرده اند که اصل این نامه در موزه لندن نگه داری میشود ! که البته آن هم دروغی ماهرانه برای سندیت بخشیدن به این نامه جعلی است !

هنوز پیچ هر رادیو و تلویزیون ایرانی را که باز میکنیم هزاران ساعت برنامه در مورد این که اسلام بد بوده و اعراب سوسمار خور! هستند میشنویم . این حرفها ما را به کجا رسانده است ! .

شاید روزی میزان خسارتی که در طی تاریخ به سبب این نفرت به این اقوام وارد شده بر آورد شود تاریخ نشان داده است که بهروزی یک مردم روزی رقم خواهد خورد که اشتباهات خود را به گردن دیگران نیندازند و به جای مرثیه سرایی با کار و تلاش به آینده فکر کنند . هیچ کس نمیتواند 100٪ ادعا کند که کشور ما اگر زیر یوغ هخامنشیان مانده بود امروزه وضعیتی بهتر داشت هیچ کس نمیتواند ثابت کند که اگر مغولها به ما حمله نکرده بودند ما امروز از ژاپنی ها بهتر بودیم !! تاریخ همواره برای کلیه کشورها به شکلی رقم خورده است که سرنوشت ملتهای آنها را بارها و بارها در جهت مثبت و منفی ورق زده است ولی آنچه باعث پیشرفت یک ملت است همت و پشتکار آن ملت و سرمایه های فرهنگی آنها است . صدها هزار متخصص ایرانی ایران را برای داشتن زندگی راحت تر ترک گفته اند و همه به امید روزی نشسته اند که کس دیگری آن مملکت را برایشان بسازد .

فکر میکنم اگر این نوع نگرش را تا به 2000 سال پیش تعمیم دهیم میتوانیم جواب عقب مانگی سرزمین پارسیان را در آن بیابیم . و به نظر میرسد اگر ده هزار سال دیگر هم دوچرخه اجدادمان را از اعراب طلب کنیم فقط وقت خود را طلف کرده باشیم .

۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

تولید علم به سبک ایرانی

پرده اول: 

به ایران رفته ام و به  دلیل عدم دسترسی به اینترنت پر سرعت مجبور  هستم به مغازه خدمات کامپیوتر ، محله سری بزنم در این مغازه کوچک همه چیز پیدا میشود ، «اینترنت  پر سرعت ساعتی 4 دلار ، انواع فیلم مجاز و غیر مجاز ۲ دلار ، نرم افزار های کپی شده همه رقم ۵ دلار، آهنگ ایرانی و خارجی ( هرچه که بخواهید )» . تقریبا  این مغازه کوچک هیچ چیز تولید  نمیکند و مغازه دار عملا از فروش دسترنج دیگران امورات خود را سپری میکند  

مجبور هستم چندین ساعت در این مغازه روی یک صندلی بنشینم و از طریق اینترنت ذغالی ایران کارهایم را انجام دهم ، در این  مدت با پدیده ای جدید آشنا می شوم . یک مشتری از راه میرسد :

 آقا این پروژّه ما حاضر شد ؟ ... 

صاحب مغازه : کدوم بود ؟ 

مشتری:  افزایش راندمان موتورهای هیدرولیک  !! 

مغازه دار : آره آماده است ، دیشب کلی در باره اش مطلب پیدا کردم ...

مغازه دار در این لحظه مقدار  زیادی کاغذ چاپ شده به دست مشتری میدهد ، زیرچشمی نگاهی به کاغذها می اندازم ، روی صفحه اول نوشته شده : پروژه !! ...، دانشکده فنی .... آقای    ....... 

دود از کله ام بلند میشود . مشتری چند  تا هزار تومانی و دو هزارتومانی به مغازه دار میدهد و از درب بیرون میرود  . مشتری دوم از راه میرسد این بار یک دختر خانم است که برای دریافت کاغذهای چاپ شده اش پول خوبی میپردازد روی صفحه اول کاغذهای ایشان نوشته ، «تاریخچه  درمان نازایی در ایران باستان !! »

 بعد از چند ساعت طاقت نمی آورم و از  مغازه دار  میپرسم جریان این مشتری های شما چیست ؟ میگوید :اکثرا دانشجو هستند . کارهاشون رو میارن من براشون از روی اینترنت پیدا میکنم به شکل مقاله در میآورم و برایشان چاپ میکنم !!  .... یعنی شما هوم ورک (HOME WORK) هاشون رو براشون انجام میدین ؟ 

مغازه دار بله آقا حتی پروژه هاشون رو  هم من انجام میدم .


پرده دوم : 

از دوستم کامران ایمیلی دریافت میکنم ، او  فریادش  از دست دوستانی که  مطالب تکراری دیگران را برای همه ارسال میکنند به فغان است ، کامران به همه توصیه کرده اگر مطلب  خوبی را در یک کتاب  و یا وب سایت خوانده اید با اضافه کردن شرحی مختصر برای  کسانی که میدانید به آن علاقه دارند بفرستید ! نه هر آشغال و اسپم (SPAM) و یا Hoaxی که دستتون میرسه و مربوط به 10 سال گذشته است !!!  برای همه بفرستید ! 

پرده سوم:

در خبرها میخوانم  که تولید علم در ایران بعد از انقلاب 100 برابر شده است!! خبرگزاری فارس اعلام کرده که در مجموع آمار توليدات علمي ايران در سال جاري به بيش از100 برابر قبل از انقلاب رسیده است . 


احتمالا خبرگزاری  فارس تولیدات مغازه دار پرده اول و ایمیل های مورد نظر کامران  در پرده دوم را درنظر نگرفته مگرنه ایران در این زمینه حتما در جهان رتبه اول را از آن خود کرده بود .

۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

آتش سوزیهای استرالیا در مقام مقایسه


آتش سوزی های اخیر در ویکتوریا به عنوان بدترین حادثه طبیعی در تاریخ استرالیا ثبت خواهد شد ! 

گرمای بی سابقه 47 درجه سانتیگرادی در این منطقه و وزش باد با سرعتی بیش از 100 کیلومتر در ساعت دست به دست هم دادند تا شعله های آتش را به قول یک شاهد عینی مانند هیولایی آتشین با سرعت وحشت ناک 40 کیلومتر در ساعت به حرکت در آورد بسیاری از  کشته شدگان در اتومبیلهای خود  در حال فرار زنده زنده سوخته اند و پراکندگی کشته ها نشان از وسعت منطقه و سرعت حرکت اتش داشته است مردم استرالیا در روز اول بیش از 20 میلیون دلار به این 5 یا 6 هزار نفر حادثه دیده کمک کرده اند و دولت قول داده است آجر به آجر 700 خانه خراب شده را ترمیم کند . تعداد کشته ها ممکن است از مرز 200 نفر هم فراتر رفته باشد . 


 ـ  در زلزله رودبار بيش از 13000 نفر كشته داشتيم. حدود صد هزار واحد كاملا تخريب شد و حدود دويست هزار واحد نيز آسيب سازه‌اي ديد. بر پايه برخي گزارش‌ها،حدود چهارصد هزار نفر بي‌خانمان شدند. 

ـ  در زلزله بم بیش از 40000 کشته داشتیم و 200 روستا تا 90 درصد تخریب شدند 

ـ هر 25 دقیقه یک ایرانی در اثر تصادف  رانندگی جان خود را از دست میدهد 


ـ  در سال گذشته میزان تلفات حوادث در ایران با کاهشی چشمگیر به 22 هزار نفر!  در سال رسید 


_در سال 2004  در اثر به حرکت درآمدن بدون کنترل يک قطار باری حامل سوخت و مواد شيميايی آتش زا و انفجار محموله آن در استان خراسان دهها نفر کشته شدند. به موجب گزارش تلويزيون جمهوری اسلامی ١٨٢ نفر، که بيشترشان از ماموران آتش نشانی و امدادگران بودند، در اين سانحه در نزديکی نيشابور جان باختند.


آمارها نشان میدهد که در سال 2005 استرالیا با نزدیک به 1500 کشته در اثر حوادث رانندگی مقام هفتم را در بین کشورهای پیشرفته داشته است اگر این عدد را در 3.1 ضرب کنیم ( نسبت جمعیت ایران به استرالیا) به عدد4650 کشته میرسیم که هنوز نزدیک به پانصد  درصد از تلفات جاده ای در ایران کمتر است  . 


با شنیدن آمارهای موجود با خود فکر میکردم خدا را باید شاکر باشیم که در کشوری زندگی میکنیم که زیر ساختارهای ایمنی در آن از استانداردهای بالایی برخوردار است به شکلی که  حادثه ای چنین قافل گیر کننده  در آن با 200 کشته به عنوان بد ترین حادثه طبیعی تاریخ این کشور ثبت میشود .  


متاسفانه در ایران 200 نفر تلفات گاه  آمار مربوط به  یک حادثه تصادف جاده ای و یا قطار بوده است  ، همانطور که در بالا گفته شد قصد مقایسه یک کشور جهان اول را با یک کشور  در حال توسعه نداریم ولی شاید این نوع اعداد و ارقام بتواند نشانگر این مطلب باشد که چرا یک کشور را توسعه یافته و دیگری را جهان سوم و یا در حال توسعه مینامند !

 


۱۳۸۷ بهمن ۱۵, سه‌شنبه

عکسی خاطره انگیز از انقلاب ویک نکته !

داشتم روزنامه جام جم را مرور میکردم که یه این عکس برخوردم اول آن که عکس جالبی است و به  تهیه کننده این صفحه باید تبریک گفت که کار جالبی کرده از یک نقطه پس از سی سال دوباره عکس گرفته ولی نکه جالبی که در عکس دیده میشود آن است که ساختمان زشت بالای کفش ملی همچنان زشت است و درختهایی که جلوی آن بوده است ( پشت تانکها را نگاه کنید ) دیگر وجود ندارند . حال  سوال اینجا است که این درختها در زمان کدام شهردار و به دستور چه کسی قطع شده اند و چرا جایگزین نشده اند ... عکس را از انسجا ببینید
 کمی ممکن است دانلود آن طول بکشد ولی ارزش دیدن رادارد 
http://screencast.com/t/adsqSzkl