۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

آزادی عقیده به سبک یرانی

برای کاری به یکی از فروشگاههای ایرانی رفته بودم به شکل اتفاقی خانمی رو دیدم که داشت یکی یکی هفته نامه های فارسی رو برمیداشت ایشون وقتی متوجه شدند که من هم منتظرم که روزنامه بردارم رو به بنده کرد و گفت « اینها که خوندن نداره فقط برای جدولش بر میدارم » توی لحن صحبت و نگاه ایشون میشد این  پیام رو احساس کرد که « اگر این روزنامه ها مجانی است منتی هم بر سر ما نیست ما فقط جدول اون رو حل میکنیم » پیش خودم گفتم بیچاره  دست اندر کاران این روزنامه ها..... !! 

خلاصه از اون جا که با هفته نامه  خلیج فارس همکاری میکنم کنجکاو شدم و از ایشون پرسیدم خوب شما اگر اونها رو بخونید حتما یک مطلب خوندنی توی چهار تا روزنامه برای شما پیدا میشه !! با کمال تعجب این خانم رو به من کرد و گفت نه بابا من که نمیخونم . مثلا همین خلیج فارس توی ستون خوانندگان چند هفته پیش اشاره کرده بود که توی فلان رادیو از یک دین خاص حمایت شده ! این آقایون نمیدونند که این جا استرالیا است  آزادی عقاید وجود داره و این جا جمهوری اسلامی نیست که بشه مردم رو خفه کرد حرف نزنند ! ٬ به ایشون گفتم پس شما روزنامه ها رو میخونید ! گفت نه همیشه ولی این مطلب رو خوندم ! به ایشان گفتم من متوجه نشدم ٬ انعکاس نظر یک خواننده بدون نام بردن از کسی  چطور با اصول آزادی بیان تضاد پیدا میکنه ؟؟‌. اون خانوم بدون این که به صحبت من توجه کرده باشه ادامه داد ٬توی این مملکت میشه به جان هاوارد ( نخست وزیر  سابق !) فوش داد و عکس اون رو به شکل  سگ  هم کشید و به این میگن دموکراسی ولی این روزنامه ها فکر میکنند این جا هم جمهوری اسلامی که کسی نتونه در مورد یک دین حرف بزنه !! 

دیگه واقعا گیج شده بودم  با خودم گفتم خدا را شکر که این خانم روزنامه ها رو نمیخونه!!  و شاید هم این نوع نگرش مال اینه که ایشون زیاد مطالعه نمیکنند ولی هر چه فکر کردم نفهمیدم انعکاس نظرات خوانندگان یک روزنامه  (هفته نامه ) در ستون ارتباط با خوانندگان با اصل آزادی بیان  چطوری میتونه در تضاد باشه . پس از کمی تامل  همین سوال را دوباره از آن خانم کردم ولی جوابی که شنیدم با حرفهای قبلی هیچ فرقی نداشت . 


نمیدونم نتیجه گیری که کردم درسته یا نه ولی  فکر کردم که احتمالا بعضی از ما ایرانی ها اگر  از نظر دیگر ی خوشمون  نیامد  بدون در نظر گرفتن این که حرفی که میزنیم میتونه پایه منطقی داشته باشه یا نه شروع به مخالفت میکنیم . و  ای کاش اگر در مورد مطلبی اطلاع کافی نداشتیم با کمی تامل میتونستیم سراپا گوش شده و با شنیدن نظر دیگران به اطلاعات خود اضافه کنیم . یاد دوست عزیزی افتادم به نام علی امامی  که پس از 18 سال از آمریکا به ایران برگشته بود و با من در شرکتی همکار بود . ایشون پس از چند ماه کار  در ایران روزی به من گفت :من متوجه شدم که  غیر ممکنه از یک ایرانی سوالی بکنی و یا موضوعی رو مطرح کنی و ایشون در جواب چیزی برای گفتن نداشته باشه از بمب اتم گرفته تا جراحی مغز ٬ از کشت چغندر تا دلایل حمله مغول به ایران ٬ هر موضوعی که باشه  هم وطنان عزیز ما در مورد اون چیزی برای گفتن دارند و هیچ وقت صبر نمیکنند که شاید در جمع کس دیگری باشه که موضوع رو از اونها بهتر بدونه .


 فکر میکنم  یکی ا ز صفات جوامع غرب این باشه که این آدمها یاد گرفته اند که تا وقتی  در مورد موضوعی اطمینان حاصل نکرده اند سعی کنند در مورد اون اظهار نظر نکنند . 

در عین حال همه خوانندگان خلیج فارس آزاد هستند که نظرات خودشون رو در این نشریه منعکس کنند به شرط آن که با آبروی افراد بازی نکرده و به شخص  و یا عقیده ای توهین نکرده باشند . 


۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

من از تو بهترم ٬ بیشتر میفهمم ٬ تازه کجاش رو دیدی

af9aa7e358.jpgیکی از دوستان به من میگفت آقا شما هم  بی کاری توی روزنامه در مورد مردم مسائل اجتماعی مطلب مینویسی ها !! گفتم چطور مگه 


گفت خوب تو که میدونی از ایرانی جماعت نمیشه انتقاد کرد و اگر بالاتر از گل بهشون بگی به اصطلاح باهات چپ میفتند .  به این دوستمون گفتم خوب ما هم سعی داریم سطح تحمل هموطنانمون رو بالا ببریم و اعتقاد ما بر اینه که یک شبه نمیشه در یک جامعه تحول ایجاد کرد همه ما از خود بنده که یک عضو کوچیک جامعه هستم  تا انسانهای شریفی که  از نظر فرهنگی سرمایه های ای جامعه کوچک در استرالیا هستند عیوبی داریم که کم و بیش ازشون بی خبریم و  ما با داشتن ابزاری مثل نشریه پیش روی شما فقط از دستمون بر میاد که این عیوب رو منعکس کنیم و  ارائه راه چاره رو به دیگران بسپاریم . دوست عزیز من در جواب من گفت پس  اجازه بده برایت یکی از این عیوب رو بگم و شما هم برو این رو توی اون حرف اول تون که به لعنت خدا نمیرزه منعکس کن !! .
دوست عزیزم ادامه داد که  « به نظر من بزرگترین عیب ما ایرانی ها ( بخوانید خاورمیانه ای ها ) خود باوری بیش از اندازه است که در ما  غروری کاذب رو ایجاد میکنه٬این غرور چنان در ما رشد کرده که من و شما دیگه به اصطلاح  خدا رو هم بنده نیستیم ٬ نگاه کن ما چطور از تاریخ ۲۵۰۰ ساله خودمون و فرهنگمون دم میزنیم و خودمون رو بنیانگذار دموکراسی و حقوق بشر معرفی میکنیم ولی در عمل تحمل کوچکترین انتقادی رو نداریم  اگر من از یک کسی خوشم نمیاد شما هم باید  از اون آدم بدت بیاد مگر نه شما دشمن من هستی ! اگر من مسلمانم غیر مسلمانان رو دوست ندارم اگر مسیحی هستم  زحمت خواندن هیچ مقاله ای که توسط یک مسلمان نوشته شده به خودم نمیدم ٬ اگر  تهرانی هستم همه شهرستانی ها رو پایین تر از خودم میدونم و اگر  از نژاد کُردم   خودم رو میراث دار ایران زمینمیدونم ٬اگر شیرازی هستم  تخت جمشید  رو ارث پدری و کورش رو پسر عمو ی خودم تجسم میکنم  و اگر خوزستانی هستم  همه مردم ایران باید سهمیه پول نفت و آب رو به بنده بپردازند  اگر با شعر و شاعری آشنا هستم هر شعری رو که از حافظ و سعدی و مولانا نباشه نقد کرده و به سخره میگیرم و اگر یک دونه کتاب تاریخ خوانده باشم  تفکرات نویسنده اون یک کتاب رو در هر محفلی به عنوان سند بی چون و چرای تاریخی به بقیه تحمیل میکنم اگر استاد دانشگاه هستم هر اظهارنظری از جانب من باید  حکم الهی باید تلقی بشه ٬واگرزمانی معلم مدرسه بوده ام فقط من هستم که میدونم آموزش  چه مقوله ای است .... دوست من اشاره میکرد که خود او  این نوع غرور رو در تک تک حرکات و تفکراتش  مشاهده میکند و میتواند  حدث بزند که چطور این غرور باعث تیره روزی نسل نسل ما ایرانی ها شده . به دوست خوبم گفتم با تو موافقم و  من این حرفها رو قبلا توی حرف اول منعکس کرده بودم ٬ دوست خوبم در جواب گفت ٬همین جواب شما نشانه غرور است !! گفتم چرا ؟ گفت هنوز حرف من تمام نشده شما جمله ای گفتی که توش لغت «من» بود و پیام جمله ات به شکل ناخود آگاه این بود که شما «قبل» از من  این مسئله را متوجه شده بودی . به دوستم به شوخی گفتم آدم یک دوست مثل شما  داشته باشه دیگه احتیاج به دشمن نداره !! :-(  ولی پس از کمی تامل از او تشکر کردم که چنین تذکر جالبی به بنده داد  .باید همینجا اعتراف کنم  که  اگر جلوی من را نگرفته بود در جمله بعدی خود به او ثابت میکردم که  «من نه تنها قبل از تو متوجه مشکل غرور ایرانی ها شده بودم بلکه از تو هم خیلی بهتر این مسئله را درک کرده بودم ! »  و داشتم کم کم  خودم رو آماده می کردم که در یک سخنرانی فسیحانه اطلاعات خودم رو در مورد ایرادات ما ایرانیان به رخ دوست شفیق و عزیزم بکشم  . ولی چه سود که او پیش دستی کرد و حال ما رو گرفت . اشکال نداره دفعه بعد که اون رو دیدم میدونم چطوری حالش ر و بگیرم !! 

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

اگر خاموش بنشینیم گناه است


وقتی  یک نفر به نام ایران حتی یک تلنگر بزنه ٬ ایرانی جماعت از عصبانیت  رگهای گردنش باد میکنه . وقتی هر کس و و ناکسی به وطن ما ایرانیا چپ نگاه میکنه انگار به ناموسمون چپ نگاه کرده وقتی یک نفر ادعا میکنه که مثلا مولانا اهل ترکیه بوده برای ما ایرانیا مثل اینه که    فوش ناموسی بهمون دادن (بگذریم که من فکر میکنم مشاهیر فارسی زبان متعلق به همه فارسی زبانان است ) تجمع مردمي مقابل سفارت امارات در اعتراض به ادعاهاي واهي اعراب نسبت به جزاير سه‌گانه و خليج فارس

دو سه سال پیش بنگاه نشنال جوگرافیک توی نقشه های خودش  با ظرافت خاصی  نام خلیج عربی رو توی پرانتز  درست زیر نام خلیج فارس جا سازی کرده بود والبته  در این نقشه توضیح داده شده بود که بعضی ها این خلیج رو خلیج عربی مینامند . ولی ایرانی جماعت که من و شما باشیم   به قول اون سریال تلویزیونی يّه هووو شور حسینی گرفتمون و چنان نشنال جوگرافیک بیچاره رو به توپ بستیم که نعشگی دلارهای عربی معطر به بوی نفت  از سرشون پرید و  اسم خلیج عربی رو از نقشه هاشون پاک کردند . 

در این حرکت که یک حرکت خود جوش مردمی از سراسر دنیا بود. نامه ای با بیش از یک ملیون امضاء در سراسر دنیا توسط ایرانیان مقیم خارج به این موسسه فرستاده شد و از طرف دیگه  جوانان خوش ذوق داخل و خارج از کشور با ترفندی هوشمندانه نام خلیج عربی رو از صحنه موتورهای جستجوگر اینترنتی حذف کردند. ایرانیان مقیم آمریکا جلوی دفتر موسسه نشنال جئوگرافیک تجمع کرده و تمام کتابهایی  که از این موسسه خریده بودند به دفتر این موسسه ارجاع دادند . دولت ایران کارمندان این موسسه رو از ایران اخراج و اعلام کرد تا حل نشدن این قضیه از ورود خبرنگاران اون به ایران امتناع خواهد کرد و  همه و همه دست به دست هم دادند تا موسسه مقتدری مثل نشنال جئوگرافیک سر فرود آورد  

خبر تجمع  جوانان ایرانی مقابل سفارت امارات در ایران از این نظر برای من جالب توجه  بود  که این حرکت کاملا مردمی به نظر میرسه و به نوعی برخواسته از غیرت ملی آنهاست از همه جالب تر  روشن کردن شمعهای  کیکی به مناسبت  37 امین سال تولد امارات متحده و فرستادن اون به داخل سفارت با ظرافتی خاص این پیام رو به اماراتی ها میده که خلیج فارس قبل از به وجود آمدن شما خلیج فارس بوده. این نوع نمایشها  نشانه هوش مندی و خرد جوانان کشور ماست٬ جوانانی که اگر بهشون فرصت داده میشد تا در مدیریت اون مملکت مشارکت داشته باشند خیلی از مشکلات مردم ایران با سرعت حل میشد . 

به هر حال همه ما میدونیم که  زدن یک سیلی محکم لازمه بیدارکردن کسانی است که  در رویای تغییر نام خلیج فارس و یا اشغال جزایر ایرانی اون به سر میبرند.  زدن سیلی محکم به چنین افرادی  کار یک نفر  و دو نفر نیست ....

با خودم فکر میکردم حال من و شما که در استرالیا هستیم چه کار میتونیم بکنیم .

به عنوان فرد کوچکی از این جامعه و  صاحب امتیاز هفته نامه ای به نام  خلیج فارس   در سفر بعدی خود به ایران  یا هر جای دیگه دنیا رنج سفر رو به  جان میخرم و با هواپیمایی امارات سفر نخواهم کرد  شاید اگر همه ایرانی ها این هواپیمایی رو تحریم کنند یک گوشه از توانایی های خودمون رو بتونیم به رخ بکشیم البته  مطمئن هستم که شما خواننده عزیز هم وقتی پای غیرت ایرانی به وسط میاد هر کدوم برای خود اقدامات و اعتراضات مخصوص به خودتون را خواهید داشت  .

متن نوشته های منتشره در حرف اول را میتوانید در  وب سایت harfe-aval.blogspot.com  مشاهده کنید