۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

نوروز در استرالیا به سبک ایرانی !

پرده اول: 

زمان : دو ماه مانده به نوروز  

مکان : منزل یک هموطن 

صحنه :این هفته میهما نی منزل  خانم گرشاسپاکژند  ! بر قرار است همه گردا گرد سالن نشسته  ، در مورد مسائل مختلف  روز تبادل  نظر میکنند  ، موضوع داغ  این محفل : تخریب فرهنگ ایران باستان و نوروز توسط این .... ( دو سه تا فوش آبدار )  ها  است !! 

آقای پژنگ ( یکی از میهمانان )  پس از یک سخنرانی طولانی  درمورد  اهمیت نوروز  فرمودند که بسیار اندوهناک میشوم وقتی میبینم  که خواستگاههای مردم در رابطه با این جشن کبیر باستانی نادیده گرفته میشود و این فرهنگ سترگ اندک اندک زیر پا ، لگدمال میشود !! 


خانم گرشاسپاکژند ( صاحب خانه )  ادامه میدهد که «  مهم نیست که مخالفین این جشن بزرگ ملی  چه راهکارهایی را به کار میبرند تا آن را نابود کنند ،بلکه آنچه مهم است ‌ کوشش  پایداری است  که نیاکان ما در  جهت نگاهداشت این فرهنگ سترگ به کار بسته اند  و  من بسیار شادمانم که چنین  میشود !» 


آقای پرشا ژاونگ (یکی دیگر از میهمانان )  از گوشه دیگری با دو پا در حرف خانم گرشاسپاکژند پریده و گفتند «ای کاش میتوانستیم همگی دست به دست هم بدهیم و اهریمنانی را که کمر به نابودی این  مراسم دیرین بسته اند را از روی زمین پاک کنیم  ، نباید دست روی دست نهاد و کاری نکرد  باید چو » 

همه میهمانان  در  تایید سخنان آقای ژاونگ به ایشان  صد آفرین گفتند .

پرده دوم : 

زمان : دوشنبه آخرین هفته سال  ( یک روز مانده به چهارشنبه سوری ) 

مکان : مغازه ایرانی 

 

خریدار :آقا آجیل چهارشنبه سوری چنده؟  

فروشنده : قابل شما رو نداره، کیلویی 15 دلار  ، 

خریدار: ..پس از کمی تامل ، باشه حالا فردا میام فعلا دوتا  بسته سیگار بدین ، ماربوروی لایت باشه  لطفا .

فروشنده : بفرمایید ، میشه 18 دلار و 30 

 امیدوارم مراسم چهارشنبه سوری بهتون خوش بگذره .

خریدار : مرسی نه من متاسفانه اون شب کار میکنم  و حتی خونه هم نیستم 

فروشنده : حتما ،‌ بچه ها رو خانمتون میبرند برای مراسم ؟ 

خریدار : نه  بچه ها قراره با دوستاشون  برن سینما ، راستی یک نون لبنانی هم بدین ! 

پرده سوم : 

زمان  دو روز مانده به نوروز : 

مکان : منزل خانم گرشاسپاکژند 

صحنه :خانم گرشاسپاکژند با تلفن با یکی از دوستانشان صحبت میکنند : 

ـ راستی  عید امسال افتاده چند شنبه ؟ 

ـ جدی میگی چه بد شد ،من پنجشنبه و جمعه کارمیکنم ، چه بد شد  !! 

ـ آره اتفاقا گرشاسپاکژند هم اون شب شیفت کارشه و اون هم نیستش 

ـ چهارشنبه سوری !!؟ ! نه نمیدونستم راست میگی ها امشب بود  

ـ آره مرخصی  که دارم ولی  مرخصی هام رو گزاشتم برای  ایستر هالیدی ، میخایم  با گرشاسپاکژند بریم گلد کوست !! 


۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه

من از هرچه عربه متنفرم ! چرا ؟ نمیدانم !

چرا از اعراب متنفریم !


دوستی داشتم از اهالی کشور هلند او همیشه به شوخی میگفت که هر وقت یک آلمانی را میبیند دوچرخه پدر بزرگش را از او طلب میکند !


وقتی از او پرسیدم که داستان دوچرخه پدر بزرگت و ربط آن به آلمانها چیست؟ گفت که در جریان جنگ جهانی دوم آلمانها که سخت به مواد اولیه فلزی برای ساختن توپ و تانک محتاج بودند همه وسائل ساخته شده از آهن و فولاد را از مردم کشورهای تحت اشغال خود به زور جمع آوری میکردند . به شکلی که حتی از بیل و کلنگ و دوچرخه مردم این کشورها هم نگذشتند .


حمله اعراب به سرزمین پارسیان که تقریبا 1400 سال پیش اتفاق افتاد واقعه ای است که بسیاری از هموطنان داخل و خارج تمامی بدبختی ها و عقب ماندگی ایران را به آن نسبت میدهند . بسیاری بر این عقیده اند که دلیل فاصله صد ها فرسنگی چشم بادامی های ژاپنی و یا چشم آبی های غربی با ایرانی را باید در حمله این قوم سوسمار خور بادیه نشین !!جستجو کرد .


طی چند سال گذشته در پهنه اینترنت به مطالب بسیاری برمیخوریم که به احادیث و گفتارهای امامان شیعه و پیامبر اسلام و خلفای صدر اسلام در رابطه با ایرانیان اشاره دارند .مضمون این مطالب (که معمولا بدون منبع و یا با ذکر منابع جعلی آن دست به دست میچرخند ) به شکل خطرناکی به نفرت بین ایرانیان ،اعراب ، شیعه ، سنی مسلمان ،زرتشتی و مسیحی دامن میزنند .از طرفی ادبیاتی که از طرف این عده از هموطنانمان در رابطه با اعراب به کار برده میشود متاسفانه خود آتش افتاده بر خرمن تفرقه و نفرت بین این دو قوم همسایه را بر افروخته تر میکند .


حرف اول این هفته به من مجال آن را نخواهد دارد تا این مطلب را کاملا باز کنم . و شاید بتوان در این چند سطر به این نکته بسنده کرد که چطور نگاه مردم کشورهای اشغال شده توسط آلمان نازی در طی جنگ جهانی دوم به آلمانی های امروز را میتوان با نگاه ایرانیان معاصر به اعراب منطقه مقایسه کرد پارسی گویان هموطن ما چنان در مورد تجاوز به دختران و چپاول غنایم جنگی اعراب سخن میگویند که انگار این واقعه همین دیروز اتفاق افتاده است و یا یا شاهان هخامنشی وقتی کشور گشایی میکردند به مردم کشور مورد اشغال خود انعام هم میدادند ! .

شاید هرگز از یک فرانسوی و یا یک هلندی نشنویم که در مورد همسایه آلمانی خود که فقط 60 سال پیش جنگی خانمان سوز را با انواع جنایات تجاوزها و حق کشی ها ی بیشماری به اجداد آنها تحمیل کرده اند ناسزا بگوید .

فراموش نکنیم که در مورد جنایات آلمانها در اروپا هزاران عکس و سند انکار ناپذیر در موزه های دنیا موجود است و هنوز هزاران نفر از قربانیان این تجاوز زنده هستند ! ولی ما اعراب را به خاطر حمله 1400 سال پیش اجدادشان به سرزمین ما هنوز که هنوز است ناسزا میگوییم و بدون وجود اسناد و مدارک معتبر آنها را عامل فاصلی ایران و ژاپن امروز میدانیم ! بد تر از آن این که برای خنک شدن دلمان دست به تولید و تکثیر مطالبی میزنیم که نفرت از اعراب را در دل هموطنانمان شعله ور تر کند . چندی پیش یکی از دوستان عرب من در سیدنی با اشاره به این که این نفرت حاصل سالها تلاش انگلیسی ها بوده است از این که عموم مردم کشورهای عرب از حمله آمریکا به ایران استقبال میکنند اظهار تاسف میکرد!

ای کاش میتوانستیم درک کنیم که چه کسانی از نفرت بین دو قوم همسایه در نفت خیز ترین منطقه جهان سود خواهند برد .


هفته گذشته در یکی از رادیو های ایرانی نامه ای به مذمون «جواب یزدگرد سوم به عُمر خلیفه عباسی» خوانده شد . متن این نامه کاملا تحریک آمیز متناقض و مشکوک به نظرم آمد ( به عنوان مثال در این نامه یزدگرد سوم از ایرانیان به عنوان کسانی که به کردار نیک گفتار نیک و پندار نیک اعتقاد دارد اشاره میکند ولی در همین نامه یزدگرد سوم از جاده گفتار نیک فاصله ای چند صد متری میگیره و «عُمر» را بارها ناسزا میگوید !! )

در مورد سندیت این نامه تحقیق کردم همان گونه که حدث زده بودم هیچ مدرک مستندی در رابطه با این نامه وجود ندارد ! جالب آن که تقریبا همه این دوستان اشاره کرده اند که اصل این نامه در موزه لندن نگه داری میشود ! که البته آن هم دروغی ماهرانه برای سندیت بخشیدن به این نامه جعلی است !

هنوز پیچ هر رادیو و تلویزیون ایرانی را که باز میکنیم هزاران ساعت برنامه در مورد این که اسلام بد بوده و اعراب سوسمار خور! هستند میشنویم . این حرفها ما را به کجا رسانده است ! .

شاید روزی میزان خسارتی که در طی تاریخ به سبب این نفرت به این اقوام وارد شده بر آورد شود تاریخ نشان داده است که بهروزی یک مردم روزی رقم خواهد خورد که اشتباهات خود را به گردن دیگران نیندازند و به جای مرثیه سرایی با کار و تلاش به آینده فکر کنند . هیچ کس نمیتواند 100٪ ادعا کند که کشور ما اگر زیر یوغ هخامنشیان مانده بود امروزه وضعیتی بهتر داشت هیچ کس نمیتواند ثابت کند که اگر مغولها به ما حمله نکرده بودند ما امروز از ژاپنی ها بهتر بودیم !! تاریخ همواره برای کلیه کشورها به شکلی رقم خورده است که سرنوشت ملتهای آنها را بارها و بارها در جهت مثبت و منفی ورق زده است ولی آنچه باعث پیشرفت یک ملت است همت و پشتکار آن ملت و سرمایه های فرهنگی آنها است . صدها هزار متخصص ایرانی ایران را برای داشتن زندگی راحت تر ترک گفته اند و همه به امید روزی نشسته اند که کس دیگری آن مملکت را برایشان بسازد .

فکر میکنم اگر این نوع نگرش را تا به 2000 سال پیش تعمیم دهیم میتوانیم جواب عقب مانگی سرزمین پارسیان را در آن بیابیم . و به نظر میرسد اگر ده هزار سال دیگر هم دوچرخه اجدادمان را از اعراب طلب کنیم فقط وقت خود را طلف کرده باشیم .