۱۳۸۶ بهمن ۱۶, سه‌شنبه

شرط همبستگی

بار ها و بار ها در حرف اول به روابط اعضای جامعه ایرانی با یکدیگر اشاره کردیم ؛ به این که عدم اعتماد ما ایرانیان به یکدیگر در زمینه بیزنس ناشی از چیست و این که چرا در جامعه ما مثل دیگر اقلیتهای ساکن این جزیره بزرگ وحدت وجود نداره . چرا «من نوعی» وقتی میخوام کاری رو انجام بدم اسم همه توی ذهنم نقش میبنده الا  اسم هموطنم و خیلی ها گوشت سر سفرشون رو هم از قصابی  چاینیز (Chinies) سر محل شون تهیه میکنند . 

چرا  لاستیک ماشینمون رو از  ایرانی نمیخریم ؛ چرا برنج و نون رو از فروشگاه عرب محل تهیه میکنیم . 

خیلی ساده  میتوان به بلندی دیوار بی اعتمادی بین اعضای این جامعه پی برد  و خیلی راحت با گوش کردن به درد دل آدمهایی که به نوعی از کار کردن با یک هموطن متضرر شده اند فهمید که چرا خیلی ها پشت  دستشون رو داغ کرده اند  تا دیگه با ایرانی جماعت کار نکنند . 

 از طرفی نمیتوان  این حقیقیت  را که   اکثر بیزنسهای ایرانی ( منظور بیزنسهایی است که توسط ایرانی ها اداره مشه )  بیزنسهایی موفق هستند  نادیده گرفت .

 پس چرا ما به بیزنسهای ایرانی اون طور که باید  اعتماد نمیکنیم ؟ 


شاید  یکی از دلایل این مسئله توقع زیاد از حدی است که ما وقتی به همدیگه میرسیم پیدا میکنیم : اگر با هموطنی  یکی دو بار سلام و الیکی کردیم حتما دفعه بعد باید اون هموطن توی بیزنس برامون بیش از حد معمول مایه بزاره ! مگرنه از ایشون خواهیم رنجید ! 


ولی نکته ای  که حتما خوانندگان ما به اون برخورد کرده اند این است که . در میان ما اقلیتی وجود دارد که با اعمال خودشون به این  بی اعتمادی بین جامعه دامن میزنند . اگر بنده توی جامعه نشنیده باشم که آقای X و یا خانم Y  به قول معروف سر یک هموطن دیگر رو کلاه گذاشته است ؛ دیگر چه لزومی داردکه  نسبت به  دیگران در این جامعه  اعتماد نداشته باشم . 

 یکی از دوستان میگفت : «تمام بیزنس من بر پایه اعتماد ساخته شده است به نوعی تا این اواخر  ایرانیان مقیم استرالیا  با خیال راحت با من بیزنس میکردند ولی از وقتی  یکی از همکاران  با اعمال خودش سّد اعتماد بین مشتری و ما رو شکست به وضوح میبینم که  اقدامات ایشان در میزان اعتماد مشتریانم به من که همیشه کارم رو درست انجام داده ام هم تاثیر گذاشته است »

وقتی این حرفهای این  آقا رو میشنیدم بی اختیار به این فکر میکردم که ما به عنوان جامعه ایرانیان مقیم استرالیا مجبور نیستیم تاوان سودجویی ها و زالو صفتی عده قلیلی رو که اسم ایرانی رو در بین خودی و غیر خودی خراب کرده اند بپردازیم . فکر میکردم که به جای بسط  دادن اشتباهات و گناهان  یک نفر به کل جامعه ؛ میشه فقط با معرفی آدم خاطی در کامیونیتی اون رو منزوی کرد . با کنار رفتن این تعداد قلیل از  کسانی که با آبروی کل جامعه بازی میکنند میشود امیدوار بود که اعتماد و همدلی  راه بازگشت رو به جامعه  پیدا کنه . شاید لازم به ذکر این نکته نباشه که دلیل رشد دیگر کامیونیتی ها در کشور چند فرهنگی استرالیا  همبستگی بین اعضاء اونهاست و البته این همبستگی یک شبه به وجود نیامده .   

هیچ نظری موجود نیست: