۱۳۸۶ بهمن ۲, سه‌شنبه

] چشمها را باید شست

- اگر وقتی برای اولین بار کسی را به ما معرفی می کنند بلافاصله و به‏گونه ای غيرارادی او را در پله‏ای از پلكان هرم اجتماعی كه در ذهن خود داریم قرار می دهیم و رفتار و گفتارمان بر مبنای فاصله‏ای كه اين فرد در اين هرم با ما دارد تنظيم می‏شود؟
- اگر میزان و نحوه پذیرایی ما از یک کارمند جزء یا یک فامیل نادار همانگونه نیست که از رئیس اداره یا یک قوم و خویش ثروتمند،
- اگر از نام بعضی از مشاغل به‏عنوان ناسزا و یا ابزاری جهت تحقير افراد استفاده می کنیم (برای مثال از کلمات حمال، عمله، بقال، قصاب و مرده‏شوی و... )،
- اگر برای کوچک کردن مردان آنها را به صفات زنانه و برای تعریف از زنان آنها را به صفات مردانه متصف می کنیم،
- اگر از کلمه «بچه» برای تحقیر بزرگتر ها استفاده می کنیم،
- اگر در چشم ما مهندس، محترم‏تر از بقال، تهرانی بالاتر از شهرستانی، شهری برتر از دهاتی، افغانی و عراقی و پاكستانی كمتر از فرانسوی و آلمانی و امريكايی است،
- اگر هوش بعضی از اقلیتهای قومی و نجابت بعضی دیگر را با نقل داستانهای کوتاه تحت عنوان جوک زیر سوال می بریم و لهجه آنان را به سخره می گیریم
- و بالاخره اگر در جامعۀ ما هر كس با مُهری، لقبی و عنوانی خود را از ديگری متمايز نموده و در رأس هرم كوچكی كه ساخته قرار داده و بين خود و ديگران ديوارهای نامرئی كشيده است، به‏عنوان مثال در ادارات و سازمان‏ها با عناوينی چون رئيس و مدير، در دانشگاه با عناوينی چون پروفسور، استاد، دكتر و مهندس، مردم عادی با القابی چون حاجی، كربلايی، مشهدی و حتی عارفان كه مكتب و مسلكشان در نفی برتری و كهتری انسان‏هاست با قطب، پير، شيخ و مراد، عجب نیست چرا که جامعه عدالتمند انسان عادل در خود می پروراند و جامعه غیر عدالتمند انسان تبعیض گر.
****
«من نمی‏دانم كه چرا می‏گويند
اسب حيوان نجيبی است،
كبوتر زيباست‏
و چرا در قفس هيچ‏كسی كركس نيست‏
گل شبدر چه كم از لالۀ قرمز دارد
چشم‏ها را بايد شست‏
جور ديگر بايد ديد»

در کلیه جوامع، انسانها از جهات گوناگونی منجمله جنس، سن، نژاد، مذهب، قیافه ظاهری، قدرت بدنی، بهرۀ هوشی و استعدادها از یکدیگر متفاوتند. رفتار غیر یکسان (معمولا تحقیر آمیز) افراد با یکدیگر به دلیل این تفاوتها تبعیض نامیده می شود.
انسانی كه از تبعيض رنج می‏برد نمی‏تواند استعدادهای بالقوۀ خود را به فعل برساند و ارتباط سالمی با ديگران داشته و نهايتاً در سرنوشت جامعۀ خويش نقشی سازنده به‏عهده گيرد.
تاريخ بشر سراسر آغشته به تبعيض بوده است؛ تبعيض بين سياه و سفيد (تبعیض نژادی)، تبعیض بین زن و مرد(تبعیض جنسی)، تبعیض بین كوچك و بزرگ (تبعیض سنی)، تبعیض بین ثروتمند و فقير (تبعیض طبقاتی) و در یک کلام تبعیض بین قدرتمند و ضعیف.
در طول تاريخ مردان و زنان بسياری برای از بين بردن تبعيض و برقراری عدالت مبارزه كرده و می‏كنند اما متاسفانه جز در انگشت شماری از جوامع آنهم بطور نسبی موفقیتی در این راستا حاصل نشده است(4). علت این دشواری می تواند این باشد که این ویژگی یکی از تبعات غریزه «صيانت نفس» در انسان است و مبارزه با ویژگیهای غریزی دشوار است.

فراموش نکنیم که:

ده‏ها هزار مأمور قانون از پس تغيير رفتار و گفتار يك جمعيت چندین ميليونی بر نخواهند آمد اگر فرد فرد آن ملت با تلاش در تغيير رفتارها و گفتارهای عادتی خود به كمك آنها و به عبارت بهتر به كمك خود نشتابند.
طاهره شیخ الاسلامی سیدنی

هیچ نظری موجود نیست: